خاطره ای از احمد عزیزی
_______________________
به روایت : عباس خوش عمل کاشانی.
______________________
در سال های آغازین دهه ی 60 احمد عزیزی هفته ای یکی دو بار به مجله ی جوانان امروز -که من مسئول صفحات شعر و ویراستار مطالبش بودم-می آمد و وقتی کارم تمام می شد و می خواستم برای استراحت به منزل بروم با اصرار فراوان مرا یا به خانه ی استاد دکتراحمد فردید می برد تا پای درس و بحث های خشک فلسفی بنشینم - و کلی مُعذّب باشم - یا به منزل استاد علامه محمد تقی جعفری می برد تا آنجا در کنار حلقه ی درس علامه بنشینم و به قول او روحی لطیف پیدا کنم که در واقع همینطور هم بود.
یک روز در محضر استاد علامه جعفری نشسته بودیم و آن بزرگ با آن لحن دوست داشتنی در خصوص فلسفه ی اسلامی صحبت می کردند. نمی دانم چه بحثی پیش آمد که احمد عزیزی این مصراع شعر را که جزو امثال سائره است خواند :
«جایی که عقاب پر بریزد...»
هنوز مصراع دوم : « از پشه ی لاغری چه خیزد » را نخوانده بو که علامه ی جعفری فی الفور فرمود :
«عیب و هنرش نهفته باشد !»
چند نفری که حضور داشتیم - و از همه بیشتر احمد عزیزی - از خنده روده بُر شده بودیم.
بازدید امروز: 329
بازدید دیروز: 511
کل بازدیدها: 820030